Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «تسنیم»
2024-04-27@23:32:47 GMT

سوسول بازی در خط مقدم جنگ ممنوع!

تاریخ انتشار: ۲ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۳۰۶۴۱۶

سوسول بازی در خط مقدم جنگ ممنوع!

برادر شهید باقری می‌گوید: گفتم بچه‌ها خسته هستند، با لحن شوخی گفت: سوسول بازی درنیارید اینجا دست گرمیه، می‌خواهیم زودتر از امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل (ع) مدد بگیریم برای جنگ با اسرائیل. - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، عبدالله در کارش به جایگاهی رسیده بود که خیلی ها دوست داشتند جای او باشند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

محافظ رئیس جمهور بودن کم چیزی نبود، هم دنیا را داشت هم آخرت را. اما هر دو این ها هم چیزی نبود که عبدالله را راضی نگه دارد. او به دنبال هدفی بالاتر از این حرف ها می گشت. اصلا انگار جنس او با خیلی از آدم هایی که در این دوره و زمانه می دیدیم فرق داشت.

مادرش می‌گوید: «ما تازه ازدواج کرده بودیم و هنوز فرزندی نداشتیم. یک شب در خواب دیدم صدایی دو مرتبه صدایم کرد و گفت: خانم! دامن شما سبز میشه، اهمیت ندادم تا اینکه بار سوم همان صدا گفت:خانم! شنیدی؟ می‌گوییم دامنت سبز میشه. حدود یکسالی از این خواب گذشت تا اینکه فرزند اولم را هفت ماهه باردار شدم، خانم ملکی همسایه مان که مادر شهید هم بود یک روز آمد خانه مان و گفت: خانم باقری! فرزندت پسر است، من خواب دیدم بچه‌ای را به من دادند، پرسیدم این بچه‌ کیه؟ گفتند: بچه حبیب آقا، اسمش هم عبدالله است.»

برادرش دنبال کار می گشت و شاید توقع داشت بالاخره عبدالله که با رییس جمهور می گردد یک کاری برایش جور کند. اما او آدمی نبود که بخواهد برای کسی این مدلی کار انجام دهد حتی اگر برادری باشد که اتفاقا خیلی هم خاطرش را می‌خواست، اما از طرفی باید طوری هم نه می‌آورد که ناراحتش نکند. برای همین می‌زد به شوخی. برادر می‌گوید: «یک روز با خوشحالی آمد خانه. گفت: یک کار توپ برات پیدا کردم، توی فرودگاه. بلند شدم بغلش کردم. گفتم: دمت گرم داداش. چه کاری؟ گفت: باید بشینی توی یک اتاقک و هر کس از پرواز جا مونده رو دلداری بدی. آن قدر جدی بود، حرفش را باور کردم. چند دقیقه نگاهش کردم. یکهو پقی زد زیر خنده. باز هم سرکارم گذاشته بود. یک بار دیگر آمد گفت: توی بهزیستی کار می کنی؟ گفتم چه کاری؟ گفت: برای معتادها شکلک دربیاری بفهمند این عاقبت مواد مخدر می شه.»

از اخبار سوریه مطلع شده بود و دیگر طاقت ماندن در تهران را نداشت. مگر می‌شد حرم حضرت زینب(س) در خطر هتک حرمت باشد و عبدالله که عمری را سیاه پوش عزای امام حسین(ع) بوده بتواند آرام بگیرد؟ هر چه به این در و آن در می‌زد با رفتنش موافقت نمی کردند. مادر می‌گوید: «خدا می داند به روحش قسم اینطور نبود که نخواهم اجازه دهم برود اما به خاطر خانواده‌اش و اینکه دو تا دختر داشت که بچه  به او وابسته بودند دلم رضا به رفتن نمی‌داد. گفتم: مادر از رفتنت حرفی نیست ولی من با اینها چه کنم؟! گفت: مادرِ من! هر چیزی خمسی داره، شما 5 پسرداری باید خمسش را بدهی دیگه. گفتم: پس بچه هایت چه می‌شوند؟ گفت: مگر این شهدایی که اول انقلاب و در جنگ رفتند زن و بچه نداشتند؟ بعدم شهادت سعادت می‌خواهد و نصیب هر کسی نمی‌شود. این همه آدم رفتند جبهه برگشتند من هم بر می‌گردم.»

آرزوی داماد 10 روزه «تاسوعا» برآورده شد+فیلم
اعتقاد عبدالله اینطور نبود که لق لقه زبانش باشد. در عمل به آنچه معتقد بود عمل می کرد. حتی وقتی می خواست اسم دخترانش محدثه و زینب را انتخاب کند. اگر هم می‌دید کسی اسم غیر مذهبی روی بچه‌هایش می‌گذارد می‌گفت: چطور وقتی گرفتار می‌شوید خدا و اهل بیت را صدا می‌کنید یا می‌گویید یا ابوالفضل اما وقتی اسم می‌خواهید بگذارید برای فرزندانتان می‌گردید ببینید زمان فلان شاه اسم فلان آدم ایرانی چه بوده و همان را می‌گذارید؟ عبدالله با کسی رودربایسی نداشت و هر جا لازم بود حرفش را می‌زد.  

بالاخره این در و آن در زدن‌ها جواب داد و با اعزامش موافقت شد. مجید برادرش که همرزم عبدالله هم بود و لحظه شهادت کنارش می گوید: «عبدالله در عملیات "تپه شهید" و "کفر عبید" هم بود که آن مناطق به دست بچه‌ها تثبیت شد. روز شهادتش اگر فقط 5 دقیقه بیشتر زنده مانده بود آزادی تپه‎های بلاصم را هم می‌دید. ما در تپه‌های بلاصم خسته شده بودیم، عبدالله می‌گفت: "بلند شوید، برویم" گفتم بچه‌ها خسته و تشنه هستند، با لحن شوخی گفت"بلند شید سوسول بازی درنیارید اینجا دست گرمیه، آقا فرمودند اسرائیل تا 25 سال دیگر نیست و ما می‌خواهیم زودتر اینجا را تمام کنیم و اربعین به کربلا برویم تا ان‌شاالله از امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل (ع) مدد بگیریم برای جنگ با اسرائیل" که شهادت مجالش نداد و زودتر به سمت آقایش حسین رفت.

شب تاسوعا در تپه‌های بلاصم بچه‌ها محاصره بودند. به فرمانده خبر رسید تروریست‌ها از سمت بالا به بچه‌ها اشراف پیدا کرده و تیراندازی می‌کنند، لذا ما تصمیم گرفتیم برای رسیدن به آنها منطقه را دور بزنیم و نگذاریم تلفات بیشتری از ما بگیرند. عبدالله دو بار به فرمانده اصرار کرد تا اجازه دهد او جلوتر برود، برادرم همچنان اصرار می‌کرد تا این که فرمانده می‌پذیرد. من از موضع خودم دو، سه تا موشک زدم. عبدالله گفت: مجید بلند نشو تا من آتش بریزم. وقتی گفتم، بلند شو. همین که دو، سه تیر زد، مورد اصابت تیر تک‌تیرانداز قرار گرفت.»

شهید عبدالله باقری نیارکی شب تاسوعای سال 94 در حالی به شهادت رسید که وصیت کرده بود پیراهن و شال مشکی که با آن برای امام حسین(ع) عزاداری کرده‌ را روی پیکرش داخل قبر بگذاند.

انتهای پیام/

منبع: تسنیم

کلیدواژه: حضرت زینب س عزاداری جنگ سوریه شهدای مدافع حرم حضرت زینب س عزاداری جنگ سوریه شهدای مدافع حرم امام حسین ع بچه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۰۶۴۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بازگشت ستاره جوان سپاهان در جام‌حذفی (عکس)

به گزارش "ورزش سه"، محمدجواد حسین هافبک خلاق تیم فوتبال سپاهان که دوران طولانی دور از میادین بود در تمرین امروز سپاهان شرکت کرد و کار با توپ را دنبال کرد.

هافبک جوان سپاهان در بازی با نساجی در ترکیب اصلی این تیم قرار گرفت و در بازی مقابل ملوان به میدان نرفت، اما با توجه به اینکه در تمرین سپاهان حاضر شد شانس بالایی برای حضور مقابل استقلال ملاثانی خواهد داشت.

حسین‌نژاد در اولین بازی مرحله حذفی مقابل شمس‌آذر هم غایب بود و برای این تیم بازی نکرد و این اولین حضور احتمالی او با پیراهن سپاهان در جام حذفی خواهد بود.

آخرین بازی که حسین‌نژاد با پیراهن این تیم گلزنی کرد، مقابل آلمالیق بود و پس از آن هفته‌های طولانی در گلزنی ناموفق بوده است و امیدوار است در این مسابقه به ناکامی خود پایان دهد.

دیدار تیم‌های استقلال ملاثانی و سپاهان جمعه، 7 اردیبهشت، در ورزشگاه بهنام محمدی برگزار خواهد شد.

دیگر خبرها

  • (عکس) حسین حسینی به جانشینش در استقلال؛ مطمئنم که می‌درخشی
  • عکس| پیام احساسی کاپیتان استقلال به جانشینش در تبریز
  • هواداران در بازی با استقلال هم حمایت کنند
  • اصغری‌مقدم: ازبکستان آنقدرها هم قابل احترام نبود
  • حسین‌زاده: می‌خواهید برویم اسنپ کار کنیم!
  • خلاصه بازی سایپا و ملوان + فیلم
  • قدردانی از مقام شامخ شهید حسن طهرانی مقدم
  • عبدالله گنجی: توماج صالحی حتما اعدام نمی‌شود
  • بازگشت ستاره جوان سپاهان در جام‌حذفی
  • بازگشت ستاره جوان سپاهان در جام‌حذفی (عکس)